کتاب دعبل و زلفا نوشته مظفر سالاری، یک داستان عاشقانه در دل تاریخ، زمان حکومت و ظلم و جور عباسیان و اوج مظلومیتِ اهل بیت پیامبر(ص) هست. این کتاب در زمان زندگانی امام موسی کاظم و زندگانی امام رضا(ع) هست.
خب نظرم راجع به کتاب رو میخوام بنویسم. اسپویل نشده داستان چون با دید کلی ازش نوشتم.
اول باید بگم شخصیت اصلی شخصی به اسم دعبل خزائی،شاعر محب اهل بیت(ع) هست که در مزمت و هجوه ظلمتِ خلافه عباسی بر اهل پیامبر(ص) شعر های بسیار تند و گزنده در دوران خودش داره. دعبل برای دیدن امام موسی کاظم(ع) راهی بغداد میشه و در مسیر راه دیدار امام(ع) جریانات زیادی رو زیر سرمیگذرونه و داستانی عاشقانه هم که داستان اصلی کتاب هست به وجود میاد.و درآخر هم موفق به ملاقات امام رضا(ع) و سرودن شعری مخصوص برای ایشون میشه. و شخصیت بعدی هم که دختر ماجراست به اسم زلفا که دختری بشدت معتقد و محب ولایت هست.
خب بعد تموم کردن کتاب رفقم و درباره این شاعر توی اینترنت چیزهایی خوندم. دعبل خزائی کسی هست که به سختی به دیدار امام رضا(ع) مشرف میشه و قصیده بسیار طولانی ای که بسیار معروفه به نام "تائیه" برای اهل بیت (ع) سروده رو نخستین بار برای شخصِ امام رضا(ع) میخونه و دراین بین هم دو بیت رو امام خودشون، به شعر دعبل اضافه میکنند. و البته در پایان شعر، دعبل اشاره به امام زمان(عج) میکنه و اینکه ظلم و ظلمت روزی به پایان خواهد رسید و منجی خواهد امد و... که درباره این قسمت شعر امام رضا(ع) به دعبل میگن : این بخش رو روح القدوس به زبان تو جاری کرده.
نقطه عطف این کتاب که درواقع مثل کتاب رویای نیمه شبِ کتاب قبلی مظفرسالاری برای حداقل من وجود داشت حضور شخصیت امام موسی کاظم (ع) و و همچنین امام رضا (ع) و صدالبته معجزه های این بزرگوار هست. کتاب رویای نیمه شب گرچه آنچنان که انتظار می رفت و تبلیغ شد جذاب نبود ولی بخاطر حضور امام زمان(عج) و معجزه ایشون من کتاب رو خیلی دوست داشتم، همینطور که این کتاب رو بخاطر حضور امام (ع) دوست دارم. داستان عاشقانه کتاب برای من که آنچنان جذاب و خیره کننده نبود، اگرچه عاشقانه خوبی بود ولی من چون عاشقانه دوست ندارم و به یمن حضور امام کاظم وامام رضا (ع) این کتاب رو خوندم. ولی بشدت از نوع گفتار دعبل لذت میبردم. این تند زبانیش نشون از سرنترس داشتن دربرابر ظالمان عباسی برای من ستودنی بود. گاهی میگفتم الا هست که زبان دعبل رو از وسط با شمشیر دو نیم کنن. نیش زبانش اون هم در اون دوران خفقان خیلی خوب بود.
نکات جالب این کتاب برای من:
حضور اهل بیت(ع) و بیان برخی معجزه های ایشون مثل کتاب رویای نیمه شب
نحوه گفتار دعبل و تند زبانیش، حق گوییش دربرابر حکومت ظالم عباسی
اینکه از یه داستان عاشقانه برای بیانِ یک بخش از تاریخ استفاده کردن هم خوب بود.
جملات قشنگ کتاب :)
ساده و روان بودن کتاب.
توصیفات جالب از مکان ها
نکاتی که دوست نداشتم:
داستان از اواسط برای مثل ابتدا کشش نداشت و یک سیر نزولی پیش گرفت بنظرم.
و عاشقانه بیش از حدش!
چرا همش دختره بسیار زیبا و دلفریب بود؟! :/ مگه ما زشتا چمونه؟ :( :دی
در کل کتاب رو بخاطر حضور اهل بیت(ع) دوست داشتم. پیشنهاد میکنم دست کم یکبار بخونیدش.
جملات زیبای کتاب که دوستشون داشتم:
کسی که تجربه تلخی را دوباره تجربه کند،
قابل سرزنش است!
جمله ای از امام همانند کیمیا،
مس وجود انسان های مستعد را به طلا نزدیک می کند.
همیسه غبطه خورده ام
به کسانی که عزت نفس خود را
قربانی هوا و هوس نکرده اند!
چیزی که از حق نشانی در خود ندارد، حتی اگر سر به آسمان بساید
و ابر قدرت زمانه باشد، نابود شدنی ست.
پ.ن:عکس از اینترنت
پ.ن:اگر کتاب رو خوندین نظرتون رو بیان کنید :)