اعتکافِ دل

وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا

اعتکافِ دل

وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا

سلام خوش آمدید

خریَّت‌ها و اعتماد به نفس‌

پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۱۸ ق.ظ

~هوالنور

یکی از مزیت‌های ورود به اجتماع و کار کردن تو محیط و گذروندن وقت با آدم‌های مختلف با فرهنگها و رفتارها و عقاید و سبک زندگی نسبتا متفاوت برای من حداقل اینطور هست که دیگه  نسبت به خریت‌هام [با عرض معذرت بابت بی‌ادبیم! باید صریح می‌نوشتم] دیگه اون احساس شرمساری قبل رو ندارم. مواجهه‌م با آدمای مختلف و دیدن اینکه خیلی از آدما، حتی اونایی که در ظاهر حالا رفتار یا ظاهر بیرونی یک سری باگ و نقص‌هایی دارن و دیدن اینکه همه‌ی آدم‌ها خریت‌های مختص به خودشون رو دارن، باعث شده که از اون حالت کمال‌گرایی در رفتار و کردار خارج شدم و دیگه بیش‌از حد خودم رو شماتت نمیکنم. اگر تا به دیروز نگران این بودم که با رفتار خامم دیگری دربارم چه فکری میکنه و چطور برداشت میکنه، یا باید طوری رفتار کنم گه بالغانه باشه چون اجتماع جای آدم‌هایی با اشتباهات مکرر نیست، الان تنها چیزی که برام اهمیت داره، درست بودن رفتارمه یا اگر اشتباه بود درس بگیرم، تصحیحش کنم، نه اینکه طرد بشم و خونه نشینی پیشه کنم تا به رفتار زشتم فکر کنم. مصداق بارز اینکه: انسان ممکن‌ الخطاست" و به جاده خاکی زدن، لازمه‌ی زندگی و پختگیه.

الان متوجه میشم وقتی قراره چیزی برام تجربه بشه به چشم یک تجربه‌ی خوب یا بد بهش نگاه کنم و تا اندازه‌ی خودش خودم رو به زحمت بندازم نه بیشتر! مسئله‌ی اصلی اینکه درس بگیرم و درست یا غلط بودن کارم رو بفهمم. قبوب دارم خیلی از اشتباهات خسارت جبران ناپذیری داره و به قول اون دیالوگه تو اون سریال که اسمش یادم نیست: انگار بعضی اشتباهات برای این به وجود میان که هیچ وقت جبران نشن!" اما مگه آدم بدون خریت وجود داره؟

خواستم دربرابر کسی که دوستش دارم بی‌نقص باشم ولی دیدم اون آدم هم بی‌نقص نیست. تصورم اینطور نبود از قبل که قطعا بی‌نقصه، نه! ولی من توقعم از خودم در مواجهه با اون فرد یا دیگران این بود که باید بی‌نقص در ظاهر و رفتار و باطن باشم، اما از یه جایی با دیدن رفتارای اشتباه یا بهتر بگم رفتارهای خام اون فرد یا گسانی دیگه، به فکر فرو رفتم که لازم به این همه اذیت و سخت‌گیری نیست. لازم نیست اینقدر سختگیری کنی گه بی‌نقص باشی. این اصل انکار ناشدنیه که انسان بخاطر همین نقص‌هاش تبعید شده به این دنیا. حالا اون نقص تو ایمان و اعتمادش به خداوند بوده که سیب خورد و هبوط کرد. اصل همین سرزنش نکردن‌ست. اصل پدیرفتن خامی و پخته شدنه. بالغانه درفتار کردن انتهای یه رفتار ازروی خامیه. اگر قرار باشه کسی تو رو بپذیره، همینطور که تو اون آدم رو یا دیگران رو با باگ‌ها و نقص‌هاشون پذیرفتی، اون‌هاهم باید تو رو با این نقص‌ها بپذیرن. حالا تلاش برای رفعش دیگه بحث جداست!

یاد گرفتم خودم رو همینجور دوست داشته باشم و دارم. کم برای خودم تلاش نکردم. الان که به زندگیم نگاه می‌کنم، میبینم نه! واقعا برای زندگی و اهدافم تلاش کردم. راهم اون راهی که اول شروع کردم نبود ولی بی‌راهه نرفتم. گاهی برای موفق شدن باید مسیر رو عوض کرد، نقشه رو تغییر داد. 

به هرحال اشتباه و خریت‌های بقیه، بهم اعتماد به نفس داد که برای هر اشتباهم افسوس زیاد نخورم و دنیارو تموم شده فرض نکنم. هرچند که به قول آقا مصطفا[همون آقا مصطفای معروف تلگرام] آدم عاقل به نفسش اعتماد نمیکنه، به خدا اعتماد میکنه و عزت نفسش رو زیاد میکنه. آره خلاصه... جان کلامم این بود بعد این همه صغری کبری چیدن " سخت‌نگرفتن به خودم و تامل درباره رفتاره. پذیرفتن و قبول اینکه آدم‌ها باید تو رو با نقص‌هات بپذیرن چون هیچکس اونقدر کامل نیست که به تو خرده بگیره."

  • به قلمِ یاس ارغوانی🌱

نظرات (۶)

بارک الله بهت

پاسخ:
ممنون😅

چقدر خوب گفتی. من هم همیشه به این فکر می‌کنم که همه جا باید بی نقص دیده بشم. ولی هیچ وقت به این فکر نکردم که خب تک تک آدم ها مثل ما نقص‌هایی دارن. حالا یه کم کمتر یا یه کم بیشتر. پس چرا باید این همه سخت بگیریم به خودمون؟

ممنونم ازت که توی پستت به این موضوع اشاره کردی

پاسخ:
یه چیزی که اذیتم میکرد توقع آدم‌ها از بی‌نقص رفتار کردنت هست درصورتی که خودشون نسبت به رفتارشون لی‌توجه‌ان. 
سخت‌گیری برای بهتر شدن خوبه ولی وقتی باعث طرد شدگی از اجتماع یا ناامیدی بشه چه فایده؟
خواهش میکنم. ممنون که نظرت رو نوشتی :*)

منم چند وقته به اون موردی که اول گفتی فکر میکنم.

یه چیزی به اسمِ «رفت و آمد کم تو اجتماع و رابط اجتماعی محدود» باعث شده بود فکر کنم هر اشتباهی که تو ارتباطای اجتماعی میکنم چقدر فاحش و عجیب و ضایعس. ولی بعد که بیشتر رفت و آمد کردم دیدم شاید نه همه‌ی اون اشتباها ولی خیلی‌هاش واسه بقیه هم اتفاق می‌افتاده و واسه خیلیا ممکنه پیش بیاد، ولی من همه رو مینداختم گردن خودم و شرایطی که توش بودم و فکر میکردم تنها مقصرِ همه‌ی ایناست. انگار یه ذهنیتِ «مهارت نداشتن بخاطر ارتباط نداشتن» تو ذهنم ساخته شده بود که ربط و بی ربط مسئولیت همه ی اشتباها رو قبول میکرد!

پاسخ:
سلام :)
درسته درسته! اینم از اون نکاتی بود که با خودم‌مرور میکردم و برام مهم بود. قرار گرفتن تو موقعیت‌هایی که کنترل کاملش دست ما نیست تا چطور رفتار کنیم و رفتار کنند. باید قبول کنیم کنش آدما غیرقابل پیش بینیه. 
خیلی نکته‌ی خوبی گفتی بهارجان :)

یادم افتاد که داخل یکی از پادکست های رادیو راه  مجتبی شکوری گفت مخصوصا به دختران خودتون از کودکی این جمله رو بگید که شجاع باش ،نه بی نقص

وگرنه ماموریت مادام العمر فرزندتون بی نقص بودن خواهد بود

پاسخ:
اوهوم... این درسته. مخصوصا درباره دخترا که بیشتر بی‌نقص بودن تو ظاهر رو جامعه بیشتر بهش تحمیل میکنه.  کمتر کسی شجاعت رو جایگزین بی‌نقص بودن میکنه.

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

فقط مدیریت کنید اعتماد به نفسِ ناشی از خطاهای وجودی دیگران، منجر به اهمال‌کاری خودتون نشه. کمال‌عملی(به جای کمال‌گرایی) تا حالا در هیچ نموداری از مرگ‌ومیرهای دنیا نبوده! 

پاسخ:
سلام و نور
ممنون از تلنگری که زدین. احساس کردم یه جاهایی باید ترمز بگیرم. میانه‌روی خوبه در اخلاقیات. راستش یجاهایی احساس کردم دارم از اونور بوم میوفتم ولی خب سعی میکنم کنترل کنم اوضاع رو.
چه جمله خوبی گفتین. ممنون.
  • 🌺آسیــ هــ💚
  • من از این دیدگاه بی نقص دیده شدن مدتی میشه که دوری کردم به این نتیجه رسیدم اونایی هم که بی نقص به نظر میرسن فقط دارن ظاهرسازی میکنن 

    پاسخ:
    اوهوم ... درسته و کسایی که سعی در ظاهر سازی دارن، معمولا بیشتر تو چشمن :)

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">