اعتکافِ دل

وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا

اعتکافِ دل

وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا

سلام خوش آمدید

شب آرزوها برات می‌نویسم

پنجشنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۳۰ ب.ظ

شب آرزوهاست. امسال آرزوهام برخلاف سالای قبل متفاوته. راستش پارسال رو یادم نیست ولی این رو خوب یادمه آرزوهام می‌تونه چی بوده باشه. و اینکه هیچ تصوری از این موقعیتی که الان دارم نداشتم. آرزوم دانشگاه رفتن و درس خوندن و مستقل شدن وهمین دست آرزوهای تکراری هر سالم بود تا قبل از رهایی از کنکور و فهمیدن‌و تجربه یه چیزایی که الان لمسشون کردم و قبولشون کردم! من دچار جبر زمانه شدم و خیلی هم غمگین نیستم ولی خب از اونجایی که انسان ذاتاً دائم‌الناراضیه و فقط همونی که می‌خواسته رو می‌خواد حتی اگه براش سراسر ضرر باشه، گاهی به آرزوهای گُم شدم فکر می‌کنم و غصشون رو می‌خورم! خب این یک نوع خریّتِ محضه! بلا نسبتتون.

چیزای زیادی می‌خوام از خدا ولی تهش میگم آخرش که کار خودش رو می‌کنه. حداقل و حداکثر و خوبیش به اینکه چیزای خوب و درست رو پیش پات می‌ذاره :) الان که اینارو می‌نویسم یه لحظه دلم خواست لُپِ خدارو از سر هیجان و عشق بوس کنم :') 

من می‌سپرم به خودت همه چیز رو. من گیجم اصلاً. من عرضه تشخیص خوب از بد رو اندازه سر سوزن ندارم چه برسه در مقابل تو. من خستم و درگیر. من دلم بهت خوشه. دلم می‌خواد تو خوشت بیاد. یه سری چیزارو جلو پام گذاشتی که برام قشنگ و پر از حسای گنگِ لذت‌بخش درعین حال آزار دهندن ولی حس می‌کنم تو دلشون امتحان نهفته‌ست. میدونم تو دل نعمتاتم امتحان نهفتس. غُر میزنما ولی خب اگه دانشجو درش نخونه و امتحان نده، ماهیتِ دانش پژوهیش زیر سوال می‌ره! پس اجالتاً من سعی می‌کنم وقتی خسته میشم سر دنیا غُر بزنم اما با رعایت انصاف. تو هم قول بده به دل نگیری. پس می‌خوام بزرگترین خواستم ازت تو این شبِ قشنگ این باشه که؛ من رو به چیزی که استحقاقش رو دارم و عاقبت بخیر می‌کنه، برسون" 

خواستم رمزدار فقط برای خودم با ذکر تک تک چیزایی که می‌خواستم بنویسم ولی بحثم رسید جای دیگه. 

بذار چنتا کوچولو از اون آرزو گنده‌هام رو بنویسم:

ازم راضی باشی.

امام زمان با لبخند نگاهم کنه. 

برا رضای خودت کاری انجام بدم.

آدم خوبی بشم.

تو شغلم موفق باشم و نون حلال در بیارم.

بتونم با کارم خدمت به خلق کنم.

تکلیفم با کسی که ازش خوشم اومده مشخص بشه چون از لحاط احساسی واقعاً دارم اذیت میشم!

بتونم اون چیزایی که می‌خوام رو بخرم.

مامانم خوشحال بشه و باشه.

دوستام و آشناهام، کسایی که دوستشون دارم به آرزوهایی که به صلاحشونه برسن. 

اونایی که می‌خوان ازدواج کنن، جفتِ چفتِ خوبشون میدا بشه.

عاقبت بخیر و خوشبخت بشن. 

تجربه‌های متفاوت و خوبی رو داشته باشم.

یه کربلا مارو مهمون کن :'(

آدم بشم.

کاش بتونم آدم بشم.

دوستت دارم. 

دست از سرم برندار.

دست از دامنت برندارم.

لطفا بگو امام رضا یکم بیشتر منو بطلبه :(

بغلم کن زیاااااااد. خواهش می‌کنم💔

من گیجم. گفتم که! بهتر می‌دونی ولی بازم گفتم که حواست بهم باشه. خیلی سربه هوا میشم، هوامو بگیر غلط نرم که این آخرا همین حس رو دارم. 

دوستت دارم.

  • به قلمِ یاس ارغوانی🌱

نظرات (۳)

  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
  • امام رضا طلبید تشریف بیارین خونه ی ما D;

    پاسخ:
    اام رضا بطلبه بیام میتسوری رو ببینم🤩
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
  • *آمین گفتن برای آروزهای خوبه همه *

    پاسخ:
    آمین ❤

    نرگسم :```)

    عاقبت بخیر بشی انشالله 

    پاسخ:
    عزیزممم
    همینطور خودت :*)
    ههمون :)

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">