اعتکافِ دل

وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا

اعتکافِ دل

وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا

سلام خوش آمدید

آخره راهی که باید من ازش بگذرم، این نیست!.

يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۰، ۰۹:۴۸ ب.ظ

امشب از بند خونه تکونی و نقاشی و بنایی رها شدیم.یک هفته کامل خونه مثل بازار شامی که چنگیز خان مغول بهش یورش برده بود، میموند. اما الان همه چیز بر وقف مراده. از این بابت خوشحالم. اما دستام و بازوهام حسابی درد میکنن و گرفتن چراکه وظیفه خطیر رنگ امیزی اتاقم و آشپزخانه مخصوصا سقف هاشون به عهده بنده بود.و خب خیلی سخت بود. چند بار میخواستم از روی چهارپایه بیوفتم. چندبار گفتم اگر بمیرم چی میشه و میدونم مامانم تحمل مرگم رو نداره. ممکنه ببینه افتادم اون هم غش کنه. بقیه هم فرق چندانی نداره. خوشحالم میشن. کامپیوتر و وسایلامو برمیدارن. چه بسا سرشون دعوا کنن. اما این تراژدی غم انگیز وقتی چیک چیک رنگِ سفید چکید روی صورتم و دستم همینطور آویزون روبه سقف بود، پایان یافت. شماهم همیشه تراژدی غمگین با پایان مرگ شخصیت اصلی و پایان باز متصور میشید در هرشرایطی؟.

کفر نعمت واقعا از کف آدم بیرون میکنه همون چیزی رو که داریم. بطور مثال من هرسال از اومدن عید و احوال پرسی و دید و بازدید ها گلایه مند بودم و مخالفت خودم رو صریحا بطور رسمی اظهار میکردم، اما امسال علاوه بر دید و بازدید عید، عروسی اقوام هم در پیش داریم. و این عصبیم میکنه، چون واقعا روحیم جای این کار هارو نداره.

من هنوز قسمت نهم دهکده ساحلی چاچاچا هستم. دلم میخواد مثل دونگ شیک یک عالمه شغل پاره وقت داشته باشم و تو چنین شهری زندگی کنم و ارتباطم با آدما خوب باشه. اما حوصله ندارم.

من شخصیت هایی رو که مشکل روحی دارن توی سریال ها خیلی دوست دارم و دلم میخواد برم باهاشون بشینم و بگم: خب. بگو. و اون بگه و تعریف کنه و باهم های های گریه کنیم.

دلم میخواد یک کلکسیون از عینک های طبی آخرین مدل داشته باشم.

پینترست خیلی بازی با احساسات من رو پیشه کرده. دیگه دوسش ندارم.

قسمت اخر سریالی که میبینم تو پینترست به واسطه یک عکس اسپویل شد. :/

یکی از دوستان دوران مدرسم که کنکوریه، هر چندوقت یکبار از اینکه چقدر خوندم و کجا هستم و... میپرسه. بیشتر از روی رقابت نه پرسیدن احوال. و خب یکم عصبیم میکنه. منم امروز که پرسید یه عالمه بلوف زدم. جوری که دیگه پیام آخرم رو سین نکرده. :دی (انتقام به سبک آبان ماهی ها)

از لحاظ روحی نیاز به شنیدن یه خبر سوپرایز کننده خیلی خیلی خیلی خوشحال کننده دارم.

عیدتون هم مبارک.💚☘️

  • ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
  • به قلمِ یاس ارغوانی🌱

نظرات (۵)

بزار من یه چیز بگم 

از ادمایی که فقط برای درس دوستی میکنن متنفرممممممممممممممم

اوه و حالا یه چیز کل سی دو تا همکلاسی یا دوست یا هر کوفتی همشون فقط برا درس و مرز باهم دوستیم 😐

هوف منو ببخش 

اوه و اینکه من امسال با خونه تکونی هیچ کمکی نکردم و این منو ناراحت میکنه ╥﹏╥

 

پاسخ:
😄 ادما تو شرایط مختلف اخلاقشونم بعضا عوض میشه.
منم زیاد دوست ندارم کسایی رو که فقط برای فهمیدن اینکه چه برنامه ای دارم بهم نزدیک میشن.

خواهش میکنم. :))

واقعا نه میشه نشست و نگاه کرد نه دلت میخواد مشارکت کنی. واقعا این خونه تکونی همش دردسره. :/

خوبه که تموم شده مال شما.. مال ما چون نیاز به تعمیرکار و اینا داشت و هرکدوم ساز خودشونو میزدن عین یه پازل گنده شده هر تیکه ش یه جاست.. و ما هربار میایم تیکه ای که داریمو تمیز کنیم یه تیکه هاییش باید خالی بمونه که دوباره نخوایم تمیز کنیم در صورتی میدونیم تهش دوباره باید تمیزشون کنیمㅠ-ㅠ ولی خب بکش خوشگلم کن در همه موارد صدق میکنه.

وای وای وقتی تو سریالا شروع میشه تعریف کردن داستان زندگی اون شخص (به هر صورتی) اون تنهاست ولی منو همه ی اشکای بی انتهام حریفش نمیشیم. هق.

پاسخ:
وای وای میدونم واقعا خیلی سخته. این چند دستگی و چند فکری واقعا بار روانی زیادی داره.
ان شاءالله بزودی تموم میشه و تهش یه خونه قشنگ تحویل میگیرین خیلی هم حال ادم عوض میشه. :*)

وای آره واقعا. من دلم میخواد بپرم اون کاراکترو بغل کنم بگم غصه نخور غصه نخور. اینقدر حساس!😅

خدا نکنه دختر جون :`)

نمیخوام خار بره تو پای نرگس من :`)

 

خیییلیییی خوب کردی :دیییییی

 

بیا خودمون خبر سورپرایزکننده بسازیم :/ از این دنیا ابی گرم نمیشه

 

عید تو هم مبارک :`)

پاسخ:
😅
ذهن نابودگره منه دیگه چه میشه کرد.

3>


واقعا از این دنیا هیچ آبی گرم نمیشه. چشه واقعا؟ خوراکش خبرای بد سوپرایز کنندست. :/

قربان شما. :*)

عاشق انتقامت شدم،حقش بود:))))

عید شماهم پیشاپیش مبارک.

پاسخ:
:)))

قربان شما. :)

سقف هم رنگ کردین؟🤐 تا حالا سقف رو رنگ نکردم ولی می‌دونم خیلی سخته 

خسته نباشین از کار و احتمالا سروصدا و سختی‌های بنایی 

 

از این دوستان باید دوری کرد ... شاید بهتر باشه «دوست» خطابشون نکنیم ...

پاسخ:
بله و سقف از باقی قسمت ها به مراتب سخت تر بود.
مچشکرم. شما هم خسته نباشید. بنایی واقعا خیلی سخته همه خونه بهم میریزه نه خوابی نه خوراکی.


آدما موقع رقابت عجیب میشن واقعا!.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">