رویا پردازی، انگیزه، انرژی، و عشقی که آنه به زندگی داره رو روحم میطلبه.✨🦋😇
آنه شرلی 💚☘️
رویا پردازی، انگیزه، انرژی، و عشقی که آنه به زندگی داره رو روحم میطلبه.✨🦋😇
آنه شرلی 💚☘️
لایو اکشنش بی نظیره
روح ادمو به پرواز در میاره
مخصوصا فصل دو و 3
حتما ببین
https://www.doostihaa.com/1397/02/23/%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%a2%d9%86%d9%87-%d8%b4%d8%b1%d9%84%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d9%88%d8%a8%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c.html
« اعتقاد من بر آن شلاق زننده ، بیش از اعتقادم در حق منصور حلاج بود . از آنکه آن مرد ، چه قوّت داشته است در شریعت ، که چنان آواز صریح می شنید و دست او نمی لرزید و همچنان میزد »
تذکرةالاولیا – عطار نیشابوری
اینکه انتخاب تیتر موضوع از جانب بانو یاس تعمدی و آگاهانه بوده و یا ناخودآگاه و همینطوری ، نمیدانم . هر چند با توجه به روحیۀ لطیف بانو یاس ، احتمال درصد عمدی بودن آن بسیار مطلوب و شایسته به نظر میرسد .
منظورم این تیتر است : آقای کاتبرت ... آقای کاتبرت ... !!
کل مجموع مطلب شماره « هفت » متشکل از یک تیتر ، یک انیمیشن یک دقیقه ای و یک جملۀ یک سطری کوتاه ، اما بسیار نغز و نیکو و در عین حال لبریز از طبعی حریرگون و خیالین ، که از پنجرۀ نگاه زیبای دختری محجوب به تماشا می نشیند و گویا ، این روزها ، ترجیح سکوت را بر هر گویشی ارجح ، و فریاد سکوتش ، با تموجی خروشان در بیکرانِ دریای خویش ، صدفهای ساحل رویاهایش را به بازی تدفین ماسه ها فرا میخواند .
یاس ! نه « آنه شرلی » را در تیتر می گنجاند ؛ نه کلامی از جملۀ کوتاه خویش را و نه حتی منظرۀ چشم نوازی که « آنه شرلی » مبهوت را وادار به تکرار مکرر : « آقای کاتبرت » می نماید .
یاس هیچ کدام از اینها را نمیطلبد
حقیقت خواستۀ یاس ، نه وسیع و دست نیافتنی و نه رفیع و گنبدیست بلکه همانند خواستۀ دخترکان پاک و معصوم این سرزمین ، « کاتبرتی » خاموش و آرام است که بی هیچ داوری و قضاوتی ، در حالیکه کالسکۀ زندگی را پیش میراند حرفهای او را گوش کند و اگر زمانی دچار بهت و حیرت شد ، فقط در چشمهای زیبایش خیره شود و هیچ نگوید و بگذارد یاسِ باغ زندگی ، شمیم دلنواز خویش ، در حجم رویای خویش بگستراند و همچون کودکیهای خویش ، آغوش مهر بر عروسکان خاموش بگشاید .
و اعتقاد من به یاس ، بیش از اعتقادم در حق خالق اوست ...
همین .