اعتکافِ دل

وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا

اعتکافِ دل

وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا

سلام خوش آمدید

آقای کاتبرت... آقای کاتبرت..!!

دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۲:۲۲ ب.ظ

رویا پردازی، انگیزه، انرژی، و عشقی که آنه به زندگی داره رو روحم میطلبه.✨🦋😇

آنه شرلی 💚☘️

تاریخ انتشار:
  • به قلمِ یاس ارغوانی🌱

نظرات (۲)

لایو اکشنش بی نظیره 

روح ادمو به پرواز در میاره 

مخصوصا فصل دو و 3 

حتما ببین 

https://www.doostihaa.com/1397/02/23/%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%84-%d8%a2%d9%86%d9%87-%d8%b4%d8%b1%d9%84%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d9%88%d8%a8%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c.html

پاسخ:
اره اره انه شرلی رو دیدم :))
جالبه واقعا
ممنونم لینکشو بهم دادی.


  • سایه های بیداری
  • « اعتقاد من بر آن شلاق زننده ، بیش از اعتقادم در حق منصور حلاج بود . از آنکه آن مرد ، چه قوّت داشته است در شریعت ، که چنان آواز صریح می شنید و دست او نمی لرزید و همچنان میزد »

    تذکرةالاولیا – عطار نیشابوری

     

    اینکه انتخاب تیتر موضوع از جانب بانو یاس تعمدی و آگاهانه بوده و یا ناخودآگاه و همینطوری ، نمیدانم . هر چند با توجه به روحیۀ لطیف بانو یاس ، احتمال درصد عمدی بودن آن بسیار مطلوب و شایسته به نظر میرسد .

    منظورم این تیتر است : آقای کاتبرت ... آقای کاتبرت ... !!

    کل مجموع مطلب شماره « هفت » متشکل از یک تیتر ، یک انیمیشن یک دقیقه ای و یک جملۀ یک سطری کوتاه ، اما بسیار نغز و نیکو و در عین حال لبریز از طبعی حریرگون و خیالین ، که از پنجرۀ نگاه زیبای دختری محجوب به تماشا می نشیند و گویا ، این روزها ، ترجیح سکوت را بر هر گویشی ارجح ، و فریاد سکوتش ، با تموجی خروشان در بیکرانِ دریای خویش ، صدفهای ساحل رویاهایش را به بازی تدفین ماسه ها فرا میخواند .

    یاس ! نه « آنه شرلی » را در تیتر می گنجاند ؛ نه کلامی از جملۀ کوتاه خویش را و نه حتی منظرۀ چشم نوازی که « آنه شرلی » مبهوت را وادار به تکرار مکرر : « آقای کاتبرت » می نماید .

    یاس هیچ کدام از اینها را نمیطلبد

    حقیقت خواستۀ یاس ، نه وسیع و دست نیافتنی و نه رفیع و گنبدیست بلکه همانند خواستۀ دخترکان پاک و معصوم این سرزمین ، « کاتبرتی » خاموش و آرام است که بی هیچ داوری و قضاوتی ، در حالیکه کالسکۀ زندگی را پیش میراند حرفهای او را گوش کند و اگر زمانی دچار بهت و حیرت شد ، فقط در چشمهای زیبایش خیره شود و هیچ نگوید و بگذارد یاسِ باغ زندگی ، شمیم دلنواز خویش ، در حجم رویای خویش بگستراند و همچون کودکیهای خویش ، آغوش مهر بر عروسکان خاموش بگشاید .

    و اعتقاد من به یاس ، بیش از اعتقادم در حق خالق اوست ...

    همین .

    پاسخ:
    راستش از بس شما خوب و زیبا و قشنگ مینویسید و توصیفات خارق العاده ای دارید که من هیچ حرفی ندارم. بگم:)
    فقط میتونم بگم متشکرم بابت لطفتون و نوشته زیباتون🌷🙏🏻

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">