~ هوالنور
آقای ح میگه: تابحال اینقدر خوشحال ندیده بودمت!"
راست میگه خودم خیلی وقت بود که برای چیزی اینقدر ذوق نداشتم! موفقیت های خوبی داشتم اما بیشتر از اینکه خوشحالم کنه،خیالم رو راحت کرد. اصلا خوشحالی یادم رفته بود. تو این یکسال خیلی بهم سخت گذشت، این هدیه کمترین چیزی بود که میتونستم بابت صبر بر رنج این یکسال و دلشکستگی های این یکسال گذشته به خود صبور رنجور بی صبر کم طاقتم بدم. دوست دارم خدای من که همیشه تنها حامیم بودی و هستی.
پ.ن: بالاخره تونستم به پول خودم برای خودم لپ تاپ بگیرم :))