~هوالنور

مدت زیادی میشه اینجا پست نذاشتم. دلم تنگ شده بود برای نوشتن. در اولین قدم برای بازگشت، کیبورد کامپیوترم رو تمیز کردم و برچسب جدید براش گرفتم. الان هم یهویی شد اومدنم.

توی اینیستاگرام یه کلیپ دیدم که خیلی جالب بود برام. درباره ورودی های ذهنی بود. اینکه به مرور حفره مغزت دچار آلودگی میشه و خودت متوجه نیستی تا وقتی به خودت میای میبینی کار از کار گذشته! یه جاهایی هم میگی حالا ایندفعه مهم نیست بذار ببینم، بشنوم یا بخونم! همین قطره قطره جمع شدن ها یهو روی هم دریا میشه. منم همین اتفاق برام افتاده. خیلی وقته احساس میکنم قلبم پر از سیاهیی شده. مغزم چرک گرفته. باید بشورم مغز و قلبم و افکارم رو از ورودی های بی سر و ته.